تصاویر دیده نشده از خفت سربازان انگلیسی دستگیر شده

در پی سخنان متکبرانه و به دور از ادب دیپلماتیک سایمون گس، سفیر استعمار پیر انگلیس در ایران، مناسب دیدیم یک بار دیگر صحنه ای کشف نشده را از خفت و حقارت دستگیری افسران متجاوز انگلیسی توسط پاسداران غیور دریایی جمهوری اسلامی، پس از تجاوزی که 6 سال پیش انجام داده بودند، به وسیله تصاویر بازخوانی کنیم.

در این تصاویر سربازان انگلیسی نیروی دریایی بریتانیا که در ابتدای اشغال عراق به جرم ورود غیر قانونی به آبهای سرزمینی کشورمان در نوار ساحلی عراق با ایران به اسارت درآمدند دیده می شوند، که در محل نگهداری با خورشت بادمجان و قیمه مورد پذیرایی قرار گرفتند.
 
           
    
تجهیزات منحصر به فرد این تفنگداران دریایی برای همیشه توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران مصادره شد.
   
           


           

نخستین تصاویر اسارت این تفنگداران که با دست های روی سر گذاشته شده از نیزارهای ساحلی آبادان به عقب منتقل می شدند؛ بعدها پوشالی بودن نیروی نظامی اشغالگر عراق را به نمایش گذاشت. در این تصاویر هم خفت و حقارت ناشی از شکست غرور استکباری ایشان توسط جمهوری اسلامی به وضوح دیده می شود.
  
          
      
               
 
اخبار اسارت این تفنگداران از گروه دوم تفنگداران دریایی انگلیسی که دو سال بعد به دلیل ورود غیر قانونی به آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران به اسارت قوای نیروی دریایی سپاه پاسداران درآمدند، کمتر انعکاس داشت.

           
  
           

این تصاویر یادآور سرافرازی حماسه آفرینان نیروی دریایی سپاه پاسداران است که در پاسداری از مرزهای آبی کشورمان دوباره قدرت خود را به رخ زورمداران عالم نمایاندند.

            
    
همچنین این تصاویر گوشه هایی از رأفت اسلامی نیروهای مسلح کشورمان را در عین هوشمندیشان نشان می دهد، که در کنار اقتدارشان، مایه مباهات مردان مرد صحنه های پاسدارای و دفاع از کیان ایران اسلامی هستند.             «جهان نیوز»

پیکر آیت‌الله دستغیب پس از شهادت+عکس

آیت‎الله سید عبدالحسیـن دستغیب در تاریخ بیستم آذرماه 1360 هنگامی به همراه چند تـن از یارانش عازم نماز جمعه بود، در یک عملیات تروریستی از سوی گروهک منافقین به شهادت رسید.

به گزارش شبکه ایران، آیت‎الله سید عبدالحسیـن دستغیب در تاریخ بیستم آذرماه 1360 هنگامی به همراه چند تـن از یارانش عازم نماز جمعه بود، در یک عملیات تروریستی از سوی گروهک منافقین به شهادت رسید.

خاطره ای از شهید دستغیب درباره رهبر معظم انقلاب

در ابتـــدای انقلاب، گذشته از ایراداتی که مخالفین غرب زده و شرق زده و روشنفکر زده به اصل ولایت فقیه می‌گرفتند، بعضاً هم با ظاهر سازی، شبهاتی مطرح می‌کردند که: «فرضاً جامه ولایت فقیه بر قامت امام خمینی راست باشد، اما دیگر کسی نخواهد توانست جای ایشان را بگیرد».

شهید دستغیب در یک جلسه مجلس خبرگان قانون اساسی، طی سخنانی ضمن دفاع از سپرده شدن فرماندهی کل قوا به ولی فقیه، به دو ایراد فوق به زیبایی پاسخ دادند، پاسخی که با توجه به مراتب والای عرفانی ایشان، در دل خود یک پیش‌بینی جالب هم داشت که سالها بعد صحتش آشکار شد:

«به ضرورت مذهب ما در غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) خدای تعالی بشر را، مسلمین را، شیعیان را بدون رهبر قرار نداده و عدله نیابت، فقهای عدول، اینها نایب اولی الامر هستند، ولی امر هستند و بر تمام مسلمین واجب است اطاعت امر آنها.... شکر خدای را که در زمان ما -که واقعاً سابقه در تاریخ ندارد- این طور شده است که اکثریت ملت حاضر شده‌اند برای اطاعت از نایب امام و ولی امر.... اصل وجوب اطاعت از ولی امر و اطاعت از فقیه عادل از اصول مسلّمه مذهب ما است، چیز تازه‌ای نیست.... اما اگر کسی اشکال کند - چنانکه اشکال کرده‌اند و گفته‌اند - که «بلی، مثل امام خمینی کجا دیگر پیدا می‌شود؟ در دوره‌های قبل نبوده، ایشان نابغه بوده است و بعد از این هم دیگر مثل ایشان پیدا نخواهد شد. ممکن است یک فقیهی بعد از ایشان بیاید و چطور و چطور بشود. آن وقت ما دچار دیکتاتوری روحانیت خواهیم شد». تمام اینها شبهه‌های واهی است. البته بدانید و می‌دانید، جسارت نکنم، تذکر است، هرگاه اکثر خلق حاضر شدند به اطاعت از ولی امر و فقیه عادل، والله خدای تعالی مثل خمینی و بهتر از او برایشان پیدا خواهد کرد «ما نَنسَخ مِن آیةٍ اَو نُنسِها نَأتِ بِخَیرٍ مِنها اَو مِثلِها» [آیه 106 سوره مبارکه بقره. ترجمه: هر نشانه‌ای را که زایل کنیم یا از خاطره‌ها ببریم، بهتر از آن یا مثل آن را می‌آوریم.]

... خواستم بگویم این حرف شیطانی است که «پس از آیت‌الله خمینی چه کار خواهیم کرد؟»، همان کسی که آقای خمینی را به وجود آورد بعد از ایشان بهتر از او یا مثل ایشان را در رأس مسلمین قرار خواهد داد، مسلمانان را حیران نمی‌گذارد. ولی شرطش حاضر بودن مسلمین مثل حالا هست. مادامی که خلق حاضرند اطاعت کنند از ولی امر، خدا ولی امر را برایشان مستقر خواهد داشت.»

(صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، صفحات 1158 تا 1160، جلسه چهل و سوم، مورخ 21 مهر 1358)

                                                                                                    «رجانیوز»

تصویردیده نشده ازشهیدشهریاری

      

                                                                                                            «جهان نیوز»

قصیده علیرضا قزوه در استقبال از ماه محرم

هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های
برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های
پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان
درهای حسینیه ی دل را بگشا، های
طبّال بزن طبل که با گریه درآیند
طّبال بزن باز بر این طبل عزا، های
زنجیر زنان حرم نور بیایید
ای سلسله‌ها ، سلسله‌ها، سلسله‌ها، های
ای سینه زنان، شور بگیرید و بخوانید
ای قوم کفن پوش، کجایید؟ کجا؟ های
شمشیر به کف، حیدر حیدر همه بر لب
خونخواه حسین آید، درآیید هلا، های
کس نیست در این بادیه دلسوخته چون من
کس نیست در این واحه به دلتنگی ما، های
این داغ چه داغی ست که طوفان شده عالم
آتش زده در جان و پر مرغ هوا، های
***
از کوفه خبر می‌رسد از غربت مسلم
از کوفه و کوفی ببرم شکوه کجا؟ های
عباسِ علی تشنه و طفلان همه تشنه
فریاد و فغان از ستم قوم دغا، های
بازوی حرم، نخل جوانمردی و ایثار
عباس علی، حضرت شمع شهدا، های
آتش به سوی خیمه و خرگاه تو می‌رفت
از دست ابالفضل چو افتاد لوا، های
با یاد جوانمردی عباس و غم تو
خورشید جدا گریه کند، ماه جدا، های
خورشید نه این است که می‌چرخد هر روز
خورشید سری بود جدا شد ز قفا، های
می‌چرخد و می‌چرخد و می‌چرخد، گریان
هفتاد قمر گرد سرِ شمس ضُحی، های
خونین شده انگشتری سوّم خاتم
از سوگ سلیمان چه خبر، باد صبا!؟ های
از داغ علی اصغر محزون، جگرم سوخت
با رفتن عباس، قدم گشت دو تا، های
***
طفلان عطش نوش تو را حنجره، خون شد
از خفتنِ فریاد در آن حنجره‌ها، های
بگذار که از اکبر داماد بگویم
با خون سر آن کس که به کف بست حنا، های
تنها چه کند با غم شان زینب کبری
رأس شهدا وای، غریو اسرا، های
بر محمل اُشتر سر خود کوبید، زینب(س)
از درد بکوبم سر خود را به کجا؟ های
امشب شب دلتنگی طفلان حسین(ع) است
این شعله به تن دارد و آن خار به پا، های
این مویه کنان در پی راهی به مدینه‌ست
آن موی کنان در پی جسم شهدا، های
این پیرهن پاره، تن کیست؟ خدایا
گشتیم به دنبال سرش در همه جا، های
در آینه سر می‌کشد این سر، سر خونین
در باد ورق می‌خورد آن زلف رها، های
این حنجر داوودی سرهای بریده ست
ترتیل شگفتی‌ست ز سرهای جدا، های
بگذار هم از گریه چراغی بفروزم
بادا که فروزان بشود شام شما،های...
***
من تشنه و دل تشنه و عالم همه تشنه
کو آب که سیراب کند زخم مرا، های
آتش شده‌ام آتش نوشان منا، هوی
عنقا شده‌ام، سوخته جانان منا، های
هنگام اذان آمد و در چِک چک شمشیر
او حی غزا می‌زد و من «حی علی» های
امشب شب شوریدگی، امشب، شب اشک است
شمشیر مرا تیز کن از برق دعا، های
خون خوردن و لبخند زدن را همه دیدید
گل دادن قنداقه ندیدید الا، های
با فرق علی(ع) کوفه‌ی دیروز، چها کرد؟
از کوفه ندیدیم بجز قحط وفا، های

بر حنجره تشنه چرا تیر سه شعبه؟
کس نیست بپرسد ز شمایان که چرا؟ های
این کودک معصوم چه می‌خواست؟ چه می‌گفت؟
در چشم شما سنگدلان مُرد حیا، های
***
هر راه که رفتید همه خبط و خطا بود
هر کار که کردید هدر بود و هبا، های
این قوم نبودند مگر نامه نبشتند
گفتند که ما منتظرانیم بیا! های
گفتند اگر رو به سوی کوفه کنی، نَک
از مقدم تو می‌رسد این سر به سما، های
گفتند به شکرانه‌ی دیدار شما شهر
آذین شده با آینه و نور و صدا، های
آیینه‌تان پر شده از زنگ و دورویی
چشمان شما پر شده از روی و ریا، های
مختار، به حبس اندر و میثم، به سر دار
در کوفه ندیدیم بجز حرمله‌ها، های
این بود سرانجام وفا؟ رسم امانت؟
ای اف به شما، اف به شما، اف به شما، های
ای اف به شمایان که سرم بر سر نیزه‌ست
بس نیست تماشای شهیدان مرا؟ های!
در جان شما مرده دلان زمزمه‌ای نیست
در شهر شما سنگدلان مرده صدا، های
ای قوم تماشاگر افسونگر بی‌روح!
یک تن ز شمایان بنمانید به جا، های
***
یک تن ز شما دم نزد آن روز که می‌رفت
از کوفه سوی شام سر کشته ما، های
یک مشت دل سوخته پاشیدم زی عرش
یعنی که ببینید، منم خون خدا، های
آن شام که از کوفه گذشتند اسیران
از هلهله، از هی هی و هی های شما، های
دیروز تنی بودم زیر سم اسبان
امروز سری هستم در طشت طلا، های
ما این همه با یاد شماییم و شما حیف
ما این همه دلتنگ شماییم و شما... های
***
از کرببلا هروله کردیم سوی شام
از مروه رسیدیم دوباره به صفا، های
خورشید فراز آمده از عرش به نیزه
جبریل فرود آمده از غار حرا، های
این هیات بی‌سر شدگان قافله کیست؟
شد نوبت تو، قافله سالار منا! های
من قافله سالارم و ما قافله‌ی تو
ای بَرشده بر نیزه، تویی راهنما، های
ما آمده بودیم بمیریم و بمانیم
ما آمده بودیم به پابوس فنا، های
***
یا سید شوریده سران! کوفه چه می خواست؟
آن روز در آن هروله‌ی هول و ولا، های
منظومه‌ی خونین جگران! کوفه چه دارد؟
از کوفه چه مانده‌ست بجز گریه به جا؟ های
خون نامه‌ی بی‌سرشدگان! کوفه نفهمید
سطری ز سفرنامه‌ی دلتنگ تو را، های
پیراهن یوسف نفسان! کوفه چه داند؟
منظومه هفتاد و دو گیسوی رها! های
***
در مشعر زخم تو رسیدم به تشهّد
تا از عرفات تو رسیدم به منا، های
با گریه و با نذر کجا را که نگشتیم
حیران تو ای آینه غیب نما، های
در غربت این سینه برافروز چراغی
در خلوت این دیده جمالی بنما، های
آن شاعر شوریده که می‌گفت کجایید
اینجاست بیایید شهیدان بلا! های
من حنجره‌ام نذر شهیدان خدایی ست
من حنجره‌ام وقف تمام شهدا، های
از خویش بپرسیم کجاییم و چه داریم
از خویش برون می‌زنی امشب به کجا؟ های
ماندیم در این خاک و پری باز نکردیم
مُردیم در این درد و ندیدیم دوا، های
های ای عطش آغشته ترینان! عطشم کُشت
آبی برسانید به این تشنه هلا، های
یک بار بپرسید ز حالم که چرا هوی
تا پاسخ‌تان گویم یاران که چرا های ...
***
هفتاد و دو دف هر صبح می‌کوبد در من
هفتاد و دو نی هر شب در من به نوا، های
این جاده همان جاده خون است بپویید
این در، در دهلیز بهشت است، درآ، های
ای عاشق دل باخته، آهی بکش از جان
ای شاعر دلسوخته، اشکی بسرا، های
حالی چه کنم گر نکنم شکوه و فریاد
در منقبت و مرثیت آل عبا، های...

افشاگری های تکان دهنده از مهدی هاشمی

در این ساختمان اسناد ویژه و حتی اسنادی با طبقه بندی محرمانه - خیلی محرمانه- سری و بکلی سری از نهاد هایی چون وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، ریاست جمهوری، بانک مرکزی، قوه قضائیه، شورای عالی امنیت ملی، وزارت نفت و ... نگهداری می شده و جای شگفتی دارد که تعداد زیادی از بولتن ها، گزارش ها و نامه های رسمی، سری و بکلی سری برخی دستگاه های امنیتی درباره اقدامات مجرمانه و مفاسد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی نیز در دفتر او موجود بوده...
کاوه اشتهاردی مدیر مسئول روزنامه ایران،  امروزدر دادگاه دفاعیه خود را در برابر شکایت مهدی هاشمی رفسنجانی اعلام کرد.

به گزارش جهان :متن کامل دفاعیه کاوه اشتهاردی از شکایت مهدی هاشمی رفسنجانی به شرح ذیل است:

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
با عرض سلام و احترام

با افتخار از شکایت مهدی هاشمی یکی از نمادهای فتنه برای افشای مفاسد وی از اینکه امروز در جایگاه متهم در برابر شکایت آقای مهدی هاشمی قرار دارم از دو جهت خوشحالم. اول اینکه افتخار می کنم عوامل و سران فتنه 88 را آنچنان رسوا کرده ایم که دست به شکایت زده اند. دوم اینکه دادگاه را محمل و جایگاهی برای شفاف سازی و افشای مفاسد اقتصادی و جرایم امنیتی یکی از نمادهای اصلی فتنه 88 یعنی آقای مهدی هاشمی می دانم.
روزنامه ایران در ایام فتنه 88 ، هزاران خبر، گزارش، تحلیل و گفتگو در افشای ماهیت فتنه و عوامل اصلی آن مانند آقای مهدی هاشمی منتشر کرد، که به این نوشته ها افتخار می کنیم و البته افشای عملکرد سران فتنه و تبیین ماهیت آن را وظیفه خود می دانیم و ان شاء الله از این به بعد نیز با توانی بیشتر، این مسیر را پی خواهیم گرفت و از سرزنش بدخواهان نمی هراسیم که "اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لائم "

مبارزه با مفاسد اقتصادی را با پرونده مهدی هاشمی آغاز کنید.
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
بازپرس محترم شعبه دوم دادسرای کارکنان دولت پس از رسیدگی به این پرونده قرار منع تعقیب اینجانب را در مورخ 08/09/1388 صادر کرد که این قرار به تایید معاون محترم دادستان نیز رسیده و ابلاغ گردید. با این حال در پی اعتراض وکیل محترم شاکی، دادرس محترم شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران 2 ماه بعد در تاریخ 07/11/1388 با این عنوان که روزنامه ایران بدون تحقیق و بررسی و عموماً باهدف تخریب خانواده آقای هاشمی رفسنجانی مبادرت به انتشار خبر کرده است، قرار جلب به محاکمه و دادرسی اینجانب را صادر کرد.
در این مجال ضرورت دارد اینجانب در مقام دفاع از خود توضیحاتی را خدمت دادگاه محترم و اعضای محترم هیات منصفه معروض دارم.
خبری که مورد شکایت مهدی هاشمی قرار گرفته است، بیانیه 220 تشکل دانشجویی است که با تیتر " مبارزه با مفاسد اقتصادی را با پرونده مهدی هاشمی آغاز کنید " منتشر شده است. این خبر در چندین خبرگزاری و سایت خبری معتبر از جمله خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، خبرگزاری فارس، شبکه خبر دانشجو، خبرگزاری ایسناو..... منتشر شده است و اتحادیه های مهم دانشجویی مانند بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی دانشجویان، انجمن های اسلامی مستقل و ... نیز به صراحت در بیانیه ها و تجمع هایشان محتوای این نامه را تایید کرده اند.
از جمله در تاریخ 28 خرداد 1388 چهار اتحادیه بزرگ دانشجویی ( بسیج دانشجویی، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در بیانیه ای خواستار بازداشت مهدی و فائزه هاشمی شده و اعلام تجمع در مقابل دادستانی تهران کردند.

شاکی ما متواری و در انگلیس ساکن است
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
به خوبی می دانید درحالی در جایگاه متهم قرار داریم که حکم جلب شاکی ما صادر شده، از ایران متواری و در کشور استعمار پیر، انگلیس، ساکن شده است. مسئولین ارشد قضایی و امنیتی می گویند که بلافاصله او را پس از ورود به کشور بازداشت خواهند کرد. گفتنی است وکیل شاکی برای امضای وکالت نامه اش و رفع نقص پرونده حاضر، به دبی سفر کرده است و جالب این جاست که وکیل شاکی نیز، خود وضعیتی مشخص دارد و به اتهام جرایم ضد امنیتی ممنوع الخروج است.

اخذ مدرک مهدی هاشمی رفسنجانی بدون طی مراحل قانونی
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
مهدی هاشمی بهرمانی فرزند اکبر به شماره شناسنامه 210 متولد 29/06/1348 در حالی در مکاتباتش، خود را دکتر مهدی هاشمی معرفی می کند که مدرک کارشناسی ارشدش را از طریقی خاص و ویژه با عنوان " کارشناسی ارشد غیر رسمی! " بدون آزمون و محدودیتی، طبق یک قرارداد میان دانشگاه صنعتی شریف و شرکت بهینه سازی مصرف سوخت دریافت کرده است. اما ماجرای مدرک دکترای او جالب تر است: در پرونده ای که به شماره 115920 و به شماره داوطلبی 100006 دانشگاه آزاد برای دوره دکترای مهدی هاشمی تشکیل گردیده، وی با استفاده از سهمیه رزمندگان در آزمون، شرکت و از لحاظ علمی به صراحت مردود گشته اما برای دوره دکترای رشته مهندسی انرژی، دعوت به مصاحبه می گردد!
دریافت کارت پایان خدمت مهدی هاشمی نیز عجیب و یگانه است. با آن که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بارها از حضور مهدی هاشمی در جبهه ها و مجروحیت او سخن گفته، اما وی صرفاً از مورخ 14/05/1365 الی 14/07/1365 و نیز 10/08/1365 الی 18/11/1365 کلاً 5 ماه در جبهه حضور داشته است. با این حال برای مهدی هاشمی کارت پایان خدمتی صادر شده که در توضیحات صدور این کارت که عکس آن با لباس شخصی است! دوران خدمت نامبرده از تاریخ 04/10/1366 تا 12/12/1366 درج گردیده و آمده است: نامبرده 21 ماه و 22 روز گواهی کسر خدمت دارد!

استفاده از رانت های دانشگاه آزاد و قراردادهای صوری
مهدی هاشمی در هر سمتی که در سالهای اخیر بوده از موقعیت های اداری و رانت های ایجاد شده برای استفاده های شخصی بهره برده است. در سال 1372 وی در حالی که تنها 24 سال داشته با سوء استفاده از سربرگ و امکانات شرکت تاسیسات دریایی، قایق شخصی- تفریحی خود را بدون حق گمرکی از ترانزیت هوایی وارد کشور کرده است. همچنین پس از روی کار آمدن دولت نهم و خروج مهدی هاشمی از دستگاه های دولتی، او دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد را محل فعالیت های خود قرار داده که نمونه هایی از رانت خواری ها و سوء استفاده های مهدی هاشمی از این محل عبارتند از:
1- عقد قرارداد های صوری دانشگاه آزاد با برخی چهره های سیاسی در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری مانند قرارداد مشاوره با آقای محمد عطریانفر از تاریخ 13/09/1387 تا 12/09/1388 به مبلغ ماهیانه 800 هزار تومان
2- مهدی هاشمی جیب خود و دانشگاه آزاد را در پرداخت هزینه های شخصی اش یکی می دانسته و تفاوتی قائل نبوده است. مانند پرداخت هزینه های ذیل از حساب دانشگاه آزاد:
موبایل های شخصی مهدی هاشمی، موبایل همسرش ( فرشته هاشمی)، تلفن منزل، آرایشگر شخصی، معلم خصوصی همسر وی، گوسفند نذری (عید قربان)، ویزای خانوادگی دبی، قبض برق منزل، خرید از فروشگاه های فرودگاه مهر آباد و حضور خانواده اش در کافی شاپ فرودگاه، بیمه نامه خودروی همسر مهدی هاشمی، هزینه های تمیز کردن شیشه های منزل مهدی هاشمی، هزینه های ستاد مردمی دوستداران آقای اکبر هاشمی رفسنجانی و .....
3- صدور حکم ماموریت برای مهدی هاشمی به لندن به شماره پرسنلی 2076در حالی که وی متواری است به امضای شخص جعفر علی عبدالله جاسبی با حکم مأموریت شماره 516/440/53 مورخ 27/11/1388 به مبلغ فوق العاده ماموریت 2530 پوند.

مهدی هاشمی نماینده شاخص جریان فتنه
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه
ما مهدی هاشمی را به عنوان یک شخص و حتی یک آقازاده تحلیل و بررسی نمی کنیم بلکه او را نماینده ای شاخص از فتنه، مفاسد اقتصادی، تقلب، دو رویی، نفاق و ارتباطات خاص با بیگانگان می دانیم. هرچند ارتباط با بیگانگان، مفاسد اقتصادی و هدایت فتنه تنها بخشی از اتهامات ایشان است. ای کاش در کشور ما آنقدر جسارت بود که مهدی هاشمی را حال که با تسامح های بی جا متواری شده، غیاباً و به صورت علنی محاکمه می کردند تا چهره واقعی باند نفاقی که نزدیک به 20 سال است در پس برخی چهره های ارشد مخفی شده اند، مشخص گردد.

باید حساب پسر را از پدر جدا کرد
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
به خوبی می دانید که باید حساب پسر را از پدر جدا کرد، ما علاقه مندیم با روشنگری از عملکرد مهدی هاشمی، جناب آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر با پسرش آشنا شود. ما معتقدیم عملکرد مهدی هاشمی در بسیاری از موارد، خودسرانه بوده و در نهایت منجر به لطمه دیدن آقای هاشمی رفسنجانی شده است. نظرسازی های مهدی در انتخابات سال 84 و 88 بود که در ذهن خانواده آقای هاشمی تصور پیروزی رقیبان آقای دکتر احمدی نژاد را ایجاد کرد. اقدامات مهدی هاشمی در انتخابات خبرگان چهارم هم احتمالاً از جناب آقای هاشمی رفسنجانی پنهان مانده است.

پرونده 16 سال پیش مهدی هاشمی و ماجرای کشتی انگلیسی
ریاست محترم دادگاه و اعضای هیأت محترم منصفه
باید به اطلاع برسانم که ارتباطات مشکوک مهدی هاشمی با سرویس های اطلاعاتی بیگانه پیش از فتنه 88 برقرار بوده و درمقاطع اخیر تشدید شده است. مهدی هاشمی از سالها قبل با سفارت انگلستان در تهران ارتباط داشته است. اکنون جا دارد که دادگاه محترم از معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات این پرسش را مطرح کند که سرنوشت پرونده 16 سال پیش مهدی هاشمی و ماجرای کشتی انگلیسی را توضیح دهد. پرونده ای که اگر روشن می شد ریشه فتنه 88 در همان زمان خشک می شد!

ارتباط با سفارتخانه های انگلیس و عربستان
سکونت مهدی هاشمی در لندن و رفت وآمد او به دبی نیز در راستای ارتباطات گسترده با سفارت انگلیس است. این روابط برای دستگاههای امنیتی کشور محرز و مسلم است. گفتنی است که در چند وقت اخیر مهدی هاشمی و برخی عناصر وابسته به او کوشیده اند تا بخشی از اسناد و اطلاعاتی که ارتباطات و جرایم وی را مستند می سازد، امحا کنند. که بخشی از این اطلاعات و اسناد بحمدالله بازیابی شده و اگر دادگاه محترم تکلیف کند، قابل انتشار خواهد بود.
به عنوان مثال ارتباطات و مکاتبات مستقیم و خارج از عرف مهدی هاشمی با سفارت عربستان در تهران، خود ابعاد گوناگونی را شامل می شود. مهدی هاشمی با وجود تذکرها و ابلاغیه های متعدد و دارای طبقه بندی از جمله ابلاغیه سرّی مورخ 1/5/1387 به ارتباطاتش با این سفارتخانه در تهران ادامه داده است. حتی سفارت عربستان تصاویر تعدادی از افراد یک گروه خاص بین المللی از جمله شماری از اعضای القاعده را در اختیار مهدی هاشمی قرار داده بود تا وی آنها را در جمهوری اسلامی شناسایی کرده و اطلاعات آخرین وضعیتشان را ارائه دهد. که این گزارش ها بعضاً به عملیات های ضد امنیت ملی منجر شده است.

پدر از نمایشگاه محرمانه دستگاه امنیتی درباره مهدی هاشمی بازدید کند
اکنون دیگر موضوع پنهانی از پرونده مهدی هاشمی باقی نمانده است و پرونده او چه در دستگاه های امنیتی و چه در دستگاه های قضایی جمع بندی شده و خروجی اش آن است که دادستان محترم کل کشور و معاون اول محترم قوه قضاییه اظهار می دارند مهدی هاشمی در بدو ورود به کشور بازداشت خواهد شد. اکنون دستگاه های امنیتی با توجه به گستردگی اتهامات مهدی هاشمی و البته بنا به ملاحظاتی، صرفاً به برگزاری یک نمایشگاه محرمانه از برخی اسناد و مدارک موجود اکتفا کرده اند. جالب است بدانید برخی نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی پس از بازدید از این نمایشگاه از عملکرد مهدی هاشمی ابراز تأسف کرده و خواستار بازدید شخص حجت الاسلام والمسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی از این نمایشگاه شده اند.

چرا مهدی هاشمی گفته بود دفترش را از اسناد پاکسازی کنند؟
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه
احتمالاً اطلاع دارید که در تاریخ 5 خرداد 1389، با حکم دستگاه قضایی، ساختمان دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد مورد بازرسی قرار گرفته است. این ساختمان مرکز فعالیت های اقتصادی ، سیاسی و امنیتی مهدی هاشمی بوده و کاملاً به مانند یک ستاد بحران، تجهیز و آماده سازی شده بود. براتعلی سرلک رئیس دفتر مهدی هاشمی در دانشگاه آزاد، در جریان این بازرسی بازداشت شده و اعترافات قابل توجهی داشته است. روز 23 خرداد 1388، یک روز پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری مهدی هاشمی به سرلک دستور می دهد که به همراه چند نفر دیگر ساختمان مذکور را پاکسازی کنند تا اثری از اقدامات خاص مهدی هاشمی باقی نماند. سرلک به همراه آقایان امانی و ابوالفتحی اسناد مکتوب و تعداد زیادی سی دی را در چند کیسه از محل ساختمان خارج می کنند و ابتدا به ویلایی در منطقه دارآباد تهران منتقل و شبانه و تحت حفاظت گارد شخصی که با پول مهدی اجیر شده بودند و در یک عملیات مخفیانه در جاده لواسان امحا کرده اما خوشبختانه بخش قابل توجهی از این اسناد بازیابی شده است.

اسناد سری
در این ساختمان اسناد ویژه و حتی اسنادی با طبقه بندی محرمانه - خیلی محرمانه- سری و بکلی سری از نهاد هایی چون وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، ریاست جمهوری، بانک مرکزی، قوه قضائیه، شورای عالی امنیت ملی، وزارت نفت و ... نگهداری می شده و جای شگفتی دارد که تعداد زیادی از بولتن ها، گزارش ها و نامه های رسمی، سری و بکلی سری برخی دستگاه های امنیتی درباره اقدامات مجرمانه و مفاسد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی نیز در دفتر او موجود بوده و در فایل های جداگانه بایگانی شده بود. کاست های ضبط شده از جلسات هیات امنای دانشگاه آزاد و برخی جلسات محرمانه مجمع تشخیص مصلحت نیز به این ساختمان منتقل شده و اقداماتی به واسطه آن صورت گرفته بود.

پولشویی و اختلاس در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
در دادگاه متهمان فتنه 88 برخی جرائم مهدی هاشمی افشا شد. پولشویی، استفاده از اموال عمومی در انتخابات و اختلاس، تنها بخشی از عملکرد مهدی هاشمی در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت بود. اما مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی تنها به این سازمان محدود نمی شود.

تخلفات مهدی هاشمی در پرونده رشوه خواری استات اویل مستند گردیده است. پرونده ای که تمام طرف های غربی اش به خاطر رشوه دادن به یک آقازاده قدرتمند در ایران استعفا داده و محاکمه شدند اما مهدی هاشمی به خاطر برخی حمایت ها تاکنون از محاکمه فرار کرده است. مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی در قرارداد با شرکت توتال در فاز 2 و3 پارس جنوبی نیز آشکار است. متهمان تنها در قرارداد کرسنت، 85 میلیون دلار پورسانت گرفته اند . آیا دریافت این پورسانت، مفسده اقتصادی نیست؟ ما معتقدیم کارچاق کنی مهدی هاشمی برای شرکت های نفتی چند ملیتی، با نام فرزند رئیس جمهور اسبق و فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هتک حرمت نظام است و عدم افشا و تبیین آن، ظلم مضاعف به خون صدها هزار شهید انقلاب اسلامی است.
فعالیت اقتصادی و مفاسد مهدی هاشمی به جایی رسید که یکی از روزنامه های خارجی سالها قبل گزارشی را منتشر کرد که براساس آن مهدی هاشمی و فرزندان دیکتاتور معدوم عراق، صدام به شراکت در تجارت مواد سوختی تصفیه شده، کود شیمیایی، سیمان و خرما اقدام کرده بودند که این تجارت روزانه 350 هزار دلار سود به همراه داشت. گفتنی است بعد از سالها هنوز مهدی هاشمی هیچ واکنشی نسبت به این گزارش نداشته است. در نظر افکار عمومی، مهدی هاشمی نماد مفاسد اقتصادی است. تنها بررسی پرونده های کرسنت، توتال، استات اویل و... می تواند وضعیت پنهان برخی افراد که خود را صاحب مملکت می دانند، افشا کند. مقام معظم رهبری درباره جریان فساد اقتصادی کشور می فرمایند: "مفاسد اقتصادی جریان آلوده ای است که اگر جلوگیری و با آن مبارزه نشود، کل فضا را آلوده خواهد کرد. "
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه
آقای مهدی هاشمی در سالهای گذشته دارای سمت های دولتی و سهامداری در شرکت های ذیل بوده است:
1- مدیرعامل شرکت بهینه سازی مصرف سوخت
2- رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت ساخت تجهیزات دریایی
3- عضو اصلی هیات مدیره شرکت سنجش از دور ( به امضای محمد غرضی)
4- مدیر عامل شرکت مهندسی و توسعه نفت
5-سهامدار شرکت های نورد فولاد خراسان و مجتمع فولاد خراسان (سهامی عام)
6- عضو هیات مدیره مجتمع کشتی سازی خلیج فارس( با امضای اکبر ترکان)
7-........
در سالهای اخیر و به واسطه عملکرد سوء و مجرمانه مهدی هاشمی بیش از 15 پرونده اتهامی علیه وی در واحد های نظارتی تشکیل گردیده که اکثر این پرونده ها با اعمال نفوذ، روند رسیدگی به آنها مختومه شده یا مسکوت مانده است.
در بیان دلایل مسکوت ماندن این پرونده ها ذکر این مثال کفایت می کند که در میان اسنادی که اخیراً به دست آمده، پیش نویس برخی احکام گزارش های نهادهای نظارتی، پیش از دستور و امضای نهایی آن نهاد های نظارتی و در مرحله پیش نویس و مینوت همگی در اختیار مهدی هاشمی بوده و وی پیش از صدور با دستخط خود بر روی این پیش نویس ها اعمال نظر کرده که این نظرات عیناً در حکم قطعی اعمال شده است!
اما برخی پرونده های مفتوح مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی به شرح زیر می باشد:
1- مهدی هاشمی در زمان مدیریت شرکت بهینه سازی مصرف سوخت در سالهای 82 تا84 مبلغ ده میلیارد و بیست و سه میلیون و پانصد و سی و یک هزار تومان که با احتساب کاهش ارزش وجه مذکور به مدت 7 سال اکنون به مبلغ شانزده میلیارد و یکصد و شصت و دو میلیون و هشتصد و سی و یک هزار تومان رسیده اختلاس نموده و اسناد و فاکتور های جعلی ارائه کرده است. در آن سالها هیچ نهاد نظارتی جرئت و جسارت بررسی عملکرد مالی این شرکت را نداشته اما در دولت نهم حسابرس داخلی شرکت، رسماً موضوع سوء جریان مالی مذکور را گزارش کرده است. (به پیوست 500 صفحه از مستندات تقدیم می گردد).
2- براساس گزارش سازمان بازرسی کل کشور به شماره 40956/85/32 مهدی هاشمی مبلغ 520 میلیون ریال از وجوه شرکت مهندسی ساخت تاسیسات دریایی را اختلاس کرده است. همچنین مشارکت مدنی وی با شرکتی به نام شناور سکوساز ((شنکو)) فاقد وجاهت قانونی عنوان شده است.
3- پرونده اتهامی مهدی هاشمی در یکی از نهاد های نظارتی همچنان در دست رسیدگی است که آخرین مکاتبه آنها به شماره 1902/97/87 در تاریخ 26/3/1388 با مهدی هاشمی صورت گرفته ولیکن وی از هر گونه پاسخگویی امتناع کرده است.
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه
در دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد انواع و اقسام اسناد و پرونده های محرمانه، قراردادها، مکاتبات، ترازنامه ها و اسناد برخی شرکت ها که حدود 150 زونکن می شود، وجود داشته است. تمرکز فعالیت های ویژه اقتصادی مهدی هاشمی در زمینه های نفت، گاز، نیروگاه ها، سهام بورس، معادن مس و سنگ گل گهرو ... می باشد و اسناد شرکت ها و زمینه های کاری ذیل در این دفتر وجود داشته است:
1-کرسنت 2- پترو پارس 3- استات اویل 4- تاسیسات دریایی 5- شرکت ملی نفتکش 6- گزارش واگذاری بسیاری از شرکت ها 7- پروژه های نفتی از جمله میدان های نفتی آزادگان و ابوذر 8- نقشه های محرمانه از معادن از جمله مس و سیمان 9-برخی مذاکرات نهاد های اقتصادی با طرف های خارجی 10- مکاتبات و مذاکرات با شرکت های رنو فرانسه و فیات 11- مکاتبات محرمانه در زمینه پارس جنوبی 12- گزارش های خاص درباره صندوق ذخیره ارزی کشور
به نظر شما هزاران برگ اسناد محرمانه و سری کشور چرا باید در دفتر مهدی هاشمی آنهم در دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد، نگهداری شود؟
اگر به این پرسش، پاسخ دقیقی داده شود مفهوم تیتر روز 26 خرداد 1388 روزنامه ایران در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی بیشتر نمایان می گردد.
ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
مواجهه شما با این پرونده و مواجهه دستگاه قضایی با پرونده مفاسد امنیتی، اخلاقی و اقتصادی مهدی هاشمی محکی جدی در برابر افکار عمومی است. مهدی هاشمی یکی از نمادهای اصلی فتنه 88 است. او همانگونه که جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی اظهار داشت پشت صحنه کمیته به اصطلاح صیانت از آرا بود و تهمت تقلب به نظام جمهوری اسلامی از اتاق فکر او خارج شد. مهدی هاشمی سازمان دهنده اوباش و اراذل برای ناامن کردن تهران بود و فقط برای یک شب اغتشاش و به آتش کشیدن یکی از میادین شمال تهران، دویست میلیون تومان خرج کرد. مهدی هاشمی و آدمهایش ده روز کوشیدند تا اغتشاشگران را در خیابان ها نگه دارند تا به خیال باطل خود، اقتدار نظام مردمی را بشکنند. مهدی هاشمی مؤسس سایت های اینترنتی است که نظام را متهم کردند و در آتش فتنه دمیدند و اکنون بسیاری از عوامل این سایت ها محاکمه و در زندانند.
مهدی هاشمی نماد فتنه 88 است، فتنه ای آمریکایی که او فرمانده پیاده نظام طبقه متوسط مدرنی است که خود در تولد، رشد و ثروت مند شدن این طبقه، نقش اساسی داشته و برای حفظ ثروت باد آورده شان به دنبال کسب قدرت سیاسی با استفاده از شورش اشرافیت بر جمهوریت نظام بودند. فتنه ای که صحنه گردانان اصلی اش به دنبال تسخیر ایران بوده اند وسالها بعد مشخص خواهد شد که چه توطئه خطرناکی در پشت آن نهفته بود. فتنه ای که ضربه سختی به روند کار و پیشرفت کشور زد و به دشمن روحیه داد.

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه
در این جا توجه شما را به برخی اظهارنظرها و اعتراف ها درباره عملکرد مهدی هاشمی جلب می کنم:
1- حمزه کرمی (مدیر کل سیاسی نهاد ریاست جمهوری در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی) اعتراف می کند: با توجه به اینکه این جانب مدیر اسمی سایت جمهوریت بودم و در واقع مدیر رسمی این سایت، مهدی هاشمی بود، از دادگاه اجازه می‌خواهم که ابتدا مسائل مربوط به انتخابات نهم ریاست جمهوری را توضیح بدهم. مهدی هاشمی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت المال برگزار می‌شود و اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. لذا بنده با وی صحبت کردم و البته گوشزد هم کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت. شرکت‌های مختلفی هم با این سازمان قرارداد داشتند که از جمله این شرکت‌ها شرکتی با مدیریت آقای امیرعلی آقایاری بود که کار این شرکت نیز ساخت تیزر‌های تبلیغاتی و در کل تبلیغ بود. همه روسای این شرکت‌هایی که با سازمان بهینه سازی قرارداد داشتند از دوستان مهدی هاشمی بودند و آمادگی گرفتن پول تحت عنوان بهینه سازی و تبلیغات انتخاباتی برای کاندیدای مد نظر مهدی هاشمی را داشتند و این شرکت‌ها با سند سازی‌های صورت گرفته، موظف شدند که کار تبلیغاتی برای مهدی هاشمی انجام بدهند. یک شرکت 500 میلیون تومان برای چاپ یک میلیون جلد کتاب پول دریافت کرده بود در حالی که تنها 25 هزار جلد چاپ شد و مابقی پول، صرف تبلیغات مورد نظر مهدی هاشمی شد. مهدی هاشمی معتقد به پولشویی بود. وی پول‌هایی را از سازمان بهینه سازی دریافت می‌کرد و آنها را مکررا به دلار و ریال تبدیل می‌کرد. وقتی که دلیل این کار را از وی پرسیدیم، وی گفت که با این کار کسی نمی‌تواند منشاء پول‌ها را کشف کند. با فشار مهدی هاشمی از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت به منظور تبلیغات در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش پول برداشت می‌شد و مهدی هاشمی پس از شکست پدرش در انتخابات به اقدامات خود ادامه داد و مابقی پول‌های باقی مانده و بدهکار شده خود را نیز به شرکت‌هایی که برای پدرش تبلیغ می‌کردند، پرداخت کرد. پول‌هایی که وی برای تبلیغات در انتخابات نهم ریاست جمهوری برای پدرش هزینه کرد معادل 2 میلیارد تومان بود. مهدی هاشمی با بنده صحبت کرده و گفت که ما باید برای انتخابات کار رسانه‌ای قوی‌ای را آغاز کنیم. چند روز بعد هم در جلسه ای، جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی نژاد رئیس جمهور شود. از این رو ما نیز سایت جمهوریت را با مدیریت رسمی مهدی هاشمی راه اندازی کردیم. با فشارهای مهدی هاشمی، این سایت تبدیل به سایت تضعیف کننده سازمان‌های نظامی از جمله بسیج و سپاه و سازمان‌های دولتی شد و حتی این سایت خدمات دولت را نیز پول پاشی معرفی می‌کرد و کار به جایی کشید که این سایت بر خلاف واقعیت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد. مهدی هاشمی حتی مطالب تندتری را برای انتشار به سایت جمهوریت ارائه می‌داد که از جمله مطالب می توان به گزارشی که 2 روز قبل از انتخابات توسط وی به ما داده شده، اشاره کنم که در این گزارش فرمانده بسیج متهم به تخریب و تضعیف میر حسین موسوی شده بود، البته ما این گزارش را هرگز منتشر نکردیم.
حمزه کرمی همچنین می افزاید: تخلفی که تابحال درباره آن کسی ورود نکرده، خرید آبگرمکن های خورشیدی و نصب در روستا های خراسان شمالی و جنوبی و استانهای محروم مانند کهکیلویه بود. پیمانکاران مجبور بودند برای مخارج انتخابات، مبالغی را نقداً به افراد مهدی پرداخت کنند.
2- محمدرضا نوربخش، سردبیر ارگان دانشگاه آزاد درباره اهداف انتخاباتی مهدی هاشمی می‌گوید: در ماه پایانی منتج به انتخابات که مهدی هاشمی در کمیته صیانت از آرا عضویت یافت آقای کرمی عملاً اداره سایت را برعهده گرفت و بحث پیروزی قطعی موسوی در انتخابات را مطرح کرد و در همین زمینه نظرسنجی‌های غیرمستندی نیز منتشر می‌شد. القای تقلب در انتخابات از این طریق صورت می‌گرفت که یا موسوی برنده انتخابات است و یا در انتخابات تقلب شده و اگر این فرآیند با سلامت برگزار شود اصلاح طلبان پیروز هستند. حتی در آن زمان مشخصاً از انتشار چند گفت‌وگو با حامیان دولت که معتقد بودند محمود احمدی‌نژاد پیروز انتخابات است جلوگیری شد و آقای کرمی به ما می‌گفت این افراد زمینه انجام تقلب را فراهم می‌کنند. در ابتدای همکاری با سایت جمهوریت این ذهنیت وجود داشت که این سایت انتخاباتی است ولی رفته‌رفته متوجه شدیم استراتژی و سوژه‌های مهدی هاشمی وسیع‌تر از خط تخریب دولت است و سیبل ما از دولت به نظام تغییر یافت و بین این سایت و رسانه‌های ضد انقلاب همسویی ایجاد شد.
3- محمد علی ابطحی نیز اعترافات مهمی دارد: به خیابان آوردن جمعیت قبل از انتخابات مقدمه‌ای بود برای به خیابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادی مانند فاتح، تاج زاده، خاتمی و ستادش، مهدی هاشمی و آدمهایش برای اینکه جمعیت را در خیابان‌های شهر نگه دارند خیلی فعال بودند و همه اینها در پیش‌بینی و طراحی برنامه برای شب شنبه نقش داشتند. خاتمی، فاتح و مهدی هاشمی می‌گفتند برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخاب‌های دیگر فرق دارد، در این وسط جریان اصول گرا و رهبر دیگر نمی توانند سرشان را بلند کنند و این به معنای یکسره کردن کار است.
4-هدایت آقایی (معاون وزیر صنایع در دولت خاتمی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران) اعتراف می کند: مهدی هاشمی به دلیل ارتباطات خاصی که داشت برای برخی اقدامات خود و فعالیت های انتخاباتی، در جلسه ای با حضور برخی دوستان، مبلغ یکصد میلیون تومان به صورت تراول چک از رضا ویسه دریافت کرد.
آقایی می افزاید: مجید احمدی (یکی از دوستان احمدرضا گودرزی در کانادا که فعلاً از توضیح درباره هویت آنها خودداری می شود) دو سال پیش نقل کرد مهدی برای انتقال یک میلیون دلار یا بیشتر از کانادا به ایران از کیف دستی استفاده می کرد که در یکی از سفرها با وجود اطلاع و برخورد مأموران، توانست این پول را جابجا کند.
داستان استات اویل برای کسی پوشیده نیست و برخی روایات مبلغ تخلف مهدی را 15 میلیون دلار ذکر کرده اند.
در بهینه سازی اگرکسی می خواست سیلندر CNG وارد کند نیاز به تأیید تیم مهدی داشت؛ آنها به واسطه یکی از معاونان بهینه سازی از افراد حق حساب می گرفتند که یکی از بستگان همسرم مستند قطعی آن را در اختیار دارد.
5- هادی عرب قبادی می گوید: قرار بود در بهینه سازی صدها هزار نسخه کتاب برای کودکان منتشر کنیم که به جای آن 25 هزار نسخه چاپ شد و مابه التفاوت 350 میلیون تومانی بابت تسویه مطالبات حسن معادی خواه( نشرذره ) به وی پرداخت گردید.
بنا به دلایلی از بیان توضیحاتی در قبال برخی افراد دیگر مرتبط با مهدی هاشمی خودداری می شود و لیکن صرفاً به بیان اسامی چند نفر که ارتباطات ویژه با مهدی هاشمی دارند، اشاره می گردد.
1- شمس الدین عیسایی
2- رضا بهزادیان
3- غلامحسین کرباسچی
4- علی هاشمی بهرمانی
5- مجتبی ناطق نوری
6- حسن معادیخواه
7- امیرعلی آقایاری که فرد اخیر می گوید: بارها و بارها در این سالها با فاکتورهای صوری و غیرقانونی به دستور مهدی از بودجه شرکت بهینه سازی برداشت کردیم و در اموری که مهدی می گفت هزینه می شد.

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه
ما سناریوی بازگشت مهدی هاشمی به کشور را که در برخی محافل سیاسی و رسانه ای مطرح شده، سناریویی حقیقی نمی دانیم. مهدی هاشمی می داند که بازگشت به کشور چه عواقبی برای او خواهد داشت. اراده نظام جمهوری اسلامی برای برخورد با این آقازادة مفسد، قاطع و بران است و ما امیدواریم اجرای عدالت برای مهدی هاشمی از همین دادگاه شروع شود و در نهایت به برخورد قاطع و پشیمان کننده برای مهدی هاشمی خاتمه یابد. معتقدیم که نظام جمهوری اسلامی برای برخورد با مهدی هاشمی به عنوان نماد فتنه و فساد، لحظه ای تردید ندارد و درباره فشار منتقدین بایستی گفت: آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
در انتها تأکید می کنم حال که گستاخی این متهم بزرگ مفاسد اقتصادی به این جا رسیده که علیرغم فراری شدن و پناه بردن به دامن دشمنان این ملت، سیاست طرح شکایت های متعدد و فله ای را در پیش گرفته و مانند یک دزد پر زور که یقه صاحبخانه را می گیرد، به غوغا سالاری پرداخته، براساس احساس تکلیف انقلابی و مردمی بر خود واجب می دانیم که از این پس با هر شکایت این متهم فاسد، لااقل 10 سند را در هر نوبت منتشر نماییم تا شاید گوشه ای از صبر و مظلومیت نظام نمایان شود.       «جهان نیوز»

خوشترآن باشدکه سردلبران/گفته آید درحدیث دیگران

 

دشمنان خونی انقلاب به توانایی و تیزهوشی آیت الله خامنه ای اعتراف دارند.

یکی از رسانه های فعال ضدانقلاب در خارج از کشور از جریان اپوزیسیون خواست تدبیر و تیزهوشی را از رهبر جمهوری اسلامی یاد بگیرند.

سایت روزنت که یکی از ترمینال های همکاری گروهک های اپوزیسیون به شمار می رود و علی الدوام علیه رهبر انقلاب عقده گشایی می کند، به تازگی از اپوزیسیون خواست سیاست ورزی و تدبیر را از آیت الله خامنه ای یاد بگیرند. این پایگاه اینترنتی نوشت: چه مخالف و دشمن خونی رهبر جمهوری اسلامی و چه هواداران سینه چاک او و چه حتی در این میانه، نظری بینابینی داشته باشی، نمی توانی منکر توانایی ها و تیزهوشی شخصی آیت الله خامنه ای شوی. حضور حداقل 40ساله او در بالاترین سطح سیاست ایران و کسب تجربه ای بی بدیل از شرایط انقلابی گرفته تا جنگی ویرانگر و هشت ساله، او را به «رهبری سیاسی» با اشرافی قابل قبول بر حوزه های مختلف سیاسی، امنیتی، بین الملل، اجتماعی و... تبدیل کرده است.

محمدرضا یزدان پناه نویسنده فراری نشریات زنجیره ای اضافه می کند: بی شک همین تجربه گرانبها و توانایی های کسب شده توسط آیت الله خامنه ای در سالهای طولانی سیاست ورزی اش بوده که باعث شده او بتواند جایگزین چهره کاریزماتیک و به ظاهر بی جانشینی چون روح الله خمینی در مقام رهبری جمهوری اسلامی شود و نظام سیاسی به جای مانده از او را بیش از دو دهه حفظ کند.

روزنت همچنین می نویسد: نمی توان منکر توانایی های آیت الله خامنه ای شد. هیچ اشکال و ایرادی در این وجود ندارد که اپوزیسیون، از نکات مثبت و توانایی های او بهره بگیرند و فکر نکنند که با تخطئه، چیزی از ارج و قرب ایشان کم می شود. یکی از بزرگترین درس هایی که می توان و باید در جریان حوادث دو سال گذشته از رفتار سیاسی رهبر جمهوری اسلامی آموخت، تقسیم مسائل درونی جناح حاکم در جمهوری اسلامی موسوم به اصولگرایان به «مسائل اصلی و فرعی» است. آقای خامنه ای این موضع را هنگامی به کار برد که صبر تعداد زیادی از روحانیون، نمایندگان مجلس، مداحان، بسیجی ها، مقامات امنیتی و قضایی و نظامی و... که بسیاری از آنها را حامیان اصلی محمود احمدی نژاد تشکیل می دادند، از اقدامات و اظهارات اطرافیان رئیس دولت به خصوص اسفندیار رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی به پایان رسید. وقتی تعدادی از دانشجویان بسیجی در روز 31مرداد گذشته به او گفتند که «دلشان از دست چپ و راست احمدی نژاد خون است»، راهبرد کلیدی خود را مطرح کرد. او ابتدا برای هواداران خود دعا کرد که دل خون نباشند و سپس به آنها و دیگر حامیان و طرفداران خود در جریان حاکم دستور داد که «مسائل اصلی و فرعی را با هم خلط نکنند.» آقای خامنه ای تشریح کرد که مسائلی مانند مکتب ایرانی و... هرچقدر مهم باشند، «مسائل تعیین کننده و اصلی نیستند» و نباید به خاطر آنها «اصل» دولت را تخریب کرد.

روزنت خاطرنشان کرد: نکته کلیدی و مهمی که آیت الله خامنه ای به درستی و با تیزهوشی بر آن انگشت گذارد و باعث شد تا جنجال های درونی جریان حاکم تا حدود زیادی مغلوبه شود، یکی از نقاط ضعف بزرگ جنبش سبز است.

                                                                        «کیهان ۹آذر۸۹»

زیارت سر نورانی در جبهه

خاطرات حاج عباس کیانی از جمع آوری شهدا

نمی گذاشتم شهدامون تو خط یا تو سنگر بمانند، سریع آن ها را  می رساندم  به کانکس و سردخانه. اول یک سردخانه داشتیم بعد دو تا سردخانه شدند. کار من و بچه هایی که با من کار می کردند، جمع آوری شهدا بود.

یک روز یک جهادی داشت روی لودر کار می کرد، توپ مستقیم  اومد روی لودر، این بیچاره از روی شکمش نصف شد. هنوز نفس داشت آوردنش پهلوی  ما، من دیدم هنوز خوبه، گفتم برسونیمش بیمارستان.

گفتن: شهید میشه.

گفتم: نه بابا، ببرینش بیمارستان. خلاصه نصف بدنش بود و نصفی نبود اما قشنگ صحبت می کرد، هنوز مهدی مهدی می گفت. خیلی با حال بود.

شهدا

موقعی هم که حاج مهدی کاظمی و علی رضا حسنی در مریوان بودند نیز چنین اتفاقی افتاد.آن ها در حال شناسایی بودند که گلوله ی توپ به کنار شان برخورد می کند و حاج مهدی از کمر به پائین می سوزد و نصف می شود.او هم در حالی که نصف شده بود، امام زمان را صدا می زد. آوردنش پهلوی ما، گفتند: حاجی! اینم شهید شده.

یک روز در کوشک بودیم، کنار سنگر ایستاده بودیم. یک جیپ 106 آمد کنار سنگر ما، که یک توپ خورد وسط این جیپ و پنج نفری که در آن بودند همه دود شدند و حتی یک ذره هم از آن ها باقی نماند. رفتیم جلو مقداری گوشت و جگر و استخوان داغ جمع کردیم و گذاشتیم کنار.بعضی از تکه های بدنشان هم سه تا پنج کیلومتر به اطراف پرت شده بودند.اصلاً قابل شناسایی نبودند.

-    یک روز دیگر در همان کوشک بودیم که هواپیماهای عراقی برای بمباران آمدند،مرتب می کوبیدند و روی سر ما دور می زدند. یک سرباز که همراه ما بود از کمر قیچی شد ولی بچه ها هواپیما را زدند و خلبان آن را گرفتند.

خاطره زیاد است، در دلیجان، شهیدی آوردند که فقط یک سر بود با دو تا پا. چقدر هم این صورت نورانی بود. از تلویزیون آمدند و فیلم گرفتند، ته ریشی به چهره داشت.او را پیچیدمش لای یک تکه پارچه، همه بچه ها می آمدند به زیارت این سر، از بس که نورانی بود.مثل قرص ماه می درخشید. هر روز بچه ها به دیدن این سر نورانی می آمدند و متأسفانه چون شناسایی نشد او را در قطعه ی گم شده ها در اهواز به خاک سپردیم.

در یک مقطعی که در کوشک بودیم، کانالی بود که شش تا شهید در آن بود. توپ خورده بود کنارشان و شهید شده بودند. خدا رحمت کند حسین اسماعیل کاخ را، گفت: حاجی کیانی بیا بریم شهدا رو بیاریم. ما یک وانت داشتیم. وانت را برداشتیم و رفتیم کنار خاکریز. پیاده شدیم و رفتیم بالای خاکریز.یک گلوله توپ خورد جلوی ما. حسین ترسید و گفت من برگشتم. من برانکارد را برداشتم و کمر خم، رفتم توی کانال.به شهدا رسیدم. همه شون تکه پاره شده بودند. از هم فاصله داشتند. من نشستم، بعثی ها مرا دیدند و شروع کردند به گلوله باران کردن همان نقطه.این ها می خورد کنار من و گودالی ایجاد شد آنجا.سه تا شهید را روی برانکارد گذاشتم و به صورت خمیده آوردم بیرون.شاید این کارها دو ساعت به طول انجامید وقتی آمدم بالای خاکریز، دیدم حسین آنجا نشسته. کمک کرد شهدا را بردیم توی ماشین. برگشتم رفتم بقیه بچه ها را بیارم. دوباره مرا دیدند و شروع کردند به زدن، این بار خیلی گلوله زدند. از بس گلوله زدند زمین سیاه شد و دیگه ما جرات نکردیم جلو بریم.

همین کاظم پسر خودم  دوبار زخمی شد. یک بار ترکش خورد تو سینه اش که  سوخت اما  خوب شد، دوباره اومد جبهه. یک روز در طلائیه ترکش به ماشینش خورد و کاظم که خودش را روی زمین انداخته بود مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شدت مجروح شد  مدتی در بیمارستان بستری بود هنگام تعویض پانسمان خیلی درد می کشید اما صدایش در نمی آمد.وقتی خوب شد دوباره به جبهه آمد.

همه بچه ها می آمدند به زیارت این سر، از بس که نورانی بود.مثل قرص ماه می درخشید. هر روز بچه ها به دیدن این سر نورانی می آمدند و متأسفانه چون شناسایی نشد او را در قطعه ی گم شده ها در اهواز به خاک سپردیم

کاظم و چند نفر دیگر از بچه ها در  والفجر 8 در سنگر اطلاعات- عملیات مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفته بودند و خیلی ناجور شیمیایی شدند.یکی از بچه ها آمد به من گفت:حاجی پسرت رو دیدی؟

گفتم: نه. رفتم سنگرشان را دیدم که به کلی ویران شده بود.بچه ها در حال صبحانه خوردن بودند.

کاظم را برده بودند ما نمی دانستیم شهید شده، من خودم سه بار شیمیائی شدم. خب می رفتم اهواز، لباسم را عوض می کردم و یک حمامی، دکتری یک جائی یک روز دو روز مرا نگه می داشتند دوباره بر می گشتم.یک بار که مرا برای درمان در اهواز نگه داشته بودند، گفتم من دو تا کانکس شهید دارم که باید ترتیب انتقالشون رو بدم ، نمی تونم اینجا بمونم. شب ول کردیم همین طور با لباس بیمارستان، از دیوار پریدیم بیرون و با رنجبردو تایی گریختم. رفتیم سر جاده، یک وانت رسید سوار شدیم و رفتیم سراغ شهدامون. دوباره من همه اش می آمدم ستاد معراج. روحیه مان خوب بود و همیشه 30-50 تا نیرو داشتیم. نیروها را بر می داشتیم خودمان سنگر می ساختیم. نایلون، وسیله، گلاب و پمپ ضدعفونی، همه چیز داشتیم. الحمدلله وسیله هامون را جور دادند. همه جا که می رفتیم وسیله هامون رو می بردیم.

با خودم می گفتم کاظم شیمیائی شده، خوب میشه و زود بر می گرده. بعد از آن دیدیم آقای زنگی آبادی آمد و گفت حاج آقا کرمی زنگ زده و گفته به کیانی بگوئید، بیاید. من به اتفاق آقای زنگی آبادی و آقای خوشی با یک استیشن آمدیم به سمت کرمان. به من هم اجازه ندادند رانندگی کنم، گفتند تو استراحت کن.نزدیک صبح رسیدیم کرمان.آقای زنگی آبادی به من گفت کاظم شهید شده. قبل از کاظم رضا اسیر شده بود و ما نمی دانستیم و فکر می کردیم شهید شده و جنازه اش مفقود شده. برایش مراسم گرفتیم و سنگ قبر هم گذاشته بودیم.وقتی گفتند که کاظم شهید شده با خودم گفتم که بالاخره همه مون باید بریم.

-  همان ساعتی که رسیدیم، دیدیم کاظم را به اتفاق هفت شهید دیگر غسل داده اند. آن ها را تشییع کردیم و به خاک سپردیم و بعد از مراسم هفتم، دوباره به اهواز برگشتم.بعد از مدتی علی شفیعی را به دامادی پذیرفتم و گفتم که این هم یک بچه رزمنده و حزب الهی است. دخترم را به عقد او در آوردم.با خودم می گفتم جای خالی پسرهای مرا می گیرد.او هم شش ماه بعد از کاظم شهید شد. دیگه الحمدلله کسی را نداشتیم. خودم هم سعادت نداشتم که شهید شوم. من هم در جبهه ماندم تا جنگ تمام شد.     «فاش نیوز»